پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

بوی تولد

تربچه نقلی جونم دیگه کم کمک داریم به تولدت نزدیک میشیم و من خیلی هیجان زده ام.این اولین تولدته و اولین بار برای من به عنوان مامان که میخوام تولد بگیرم.خیلی چیزا تو سرمه و خیلی کارها میخوام برات بکنم.ایشاله بشه که همه شونو انجام بدم و یه تولد عالی برات بگیرم پسرک زمستونیه من هنوز برا آتلیه هیچ کاری نکردیم.کاش بشه تا قبل تولد اونم انجام بشه ...
18 مهر 1394

بیماری

تربچه قشنگم فکر کنم سرماخوردی اولین بیماریت بعد دنیا اومدنت.اگه واکسن ها و دندون دراوردن هات رو فاکتور بگیرم تا حالا این مدلی ندیده بودمت.از صبح که بیدار شدی یه ریز غرغر و نق نق و گریه.اشک میریزی زیاد و من حسابی کم آوردم.خیلی خسته شدم.برعکس بابا امروز دیر میاد.مادرجون و آقاجون هم مریض هستن خودشون و من تنهام با تو کوچولوی پر گریه.آبریزش بینی داری و بی قراری.همین فقط.ایشاله زود خوب بشی.نبینم مریضیت رو هیچ وقت عسلم     ...
1 مهر 1394
1